اندیشکده صهیونیستی بگین* سادات در مقاله ای با عنوان «بررسی راهبرد قدرت نرم چین: مؤسسههای کنفوسیوس در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا» نوشت:
چین به یکی از مهمترین بازیگران منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل شده و استراتژی طرح او نقش کلیدی را بازی میکند. موسسههای کنفسیوسی نمونهی بارزی از این استراتژی هستند که توسط خیلیها در این منطقه و فراتر از آن مورد استقبال واقع شده اند.
البته در مورد شفافیت و پاسخگویی این موسسهها و پتانسیلی که برای اهداف تبلیغاتی دارند نگرانیهایی وجود دارد. در همین حین که چنین نگرانیهایی باعث شده تا مؤسسات و دولتهای غربی برخی از این مؤسسههای کنفسیوسی را ببندند؛ تعداد آنها در منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقا در حال افزایش است.
مقدمه
یکی از عناصر کلیدی استراتژی چین برای رسیدن به قلهی قدرت، قدرت نرم است. فرهنگ یکی از مهمترین عناصر طرح قدرتنرم چین است. استراتژی که توسط رییسجمهور قبلی چین «هو جینتائو» تقویت شد.
او در یک سخنرانی گفت: قدرت نرم برای ارتقای فرهنگ چینی مورد نیاز است. شی جین پینگ هم در یک سخنرانی بر این استراتژی تاکید کرد و گفت:« ما باید قدرت نرم چین را افزایش دهیم؛ یک روایت چینی مناسب ارائه کنیم و پیام چین را بهتر به گوش دنیا برسانیم».
دو مدرسهی فکری در مورد قدرتنرم چینی وجود دارند. مطابق با مدرسهی اول، نفوذ چینی ریشه در فرهنگش دارد. قدرتنرم هر کشوری دربرگیرندهی ایدهها، اعتقادات و الگوها و همچنین مؤسسات و سیاستهایی هستند که درون چهارچوب فرهنگ ملی وجود دارند. مدرسهی فکری دوم میگوید که قدرت نرم ترکیبی از تصویر بینالمللی از یک ملت است در حالی که با پیشرفت ملی، روابط استراتژیک بدون حضور قهر و زورگویی بازتاب داده میشود.
پژوهشگران بر امنیت و صلح به عنوان شاخههای سیاسی فرهنگ چینی و یکی از اصلهای اساسی سیاستخارجی چین تاکید میکنند. آنها ادعا میکنند که مفهوم مدرن قدرتنرم از دوران باستان یکی از بخشهای استراتژی فکری چینی بوده اند و اکنون هم در استراتژی فکر رییسجمهور شی خیلی محسوس وجود دارند.
تاریخ و فرهنگ غنی چین به تصویر مثبت از چین کمک میکنند که در نتیجه باعث تقویت نفوذ پکن میشود. نمایش فرهنگ و آداب و رسوم چینی به یکی از بخشهای جداییناپذیر استراتژی طرح قدرتنرم تبدیل شده است.
یکی از نقاط کانونی این استراتژی حمایت مالی برای شرکتهای فرهنگی جهانی بوده است که برجستهترین آن تاسیس مؤسسههای کنفسیوسی دور دنیاست.
مؤسسه کنفوسیوس
از سال ۲۰۰۴، چین منابع و تلاش های گسترده ای را برای تأسیس مراکز فرهنگی و زبانی موسوم به مؤسسه های کنفوسیوس، که به نام فیلسوف چینی قرن ششم پیش از میلاد نامیده می شود، سرمایه گذاری کرده است. اکنون این مؤسسهها بیانگر بخش چشمگیری از سرمایهگذاری چینیها در قدرتنرم است.
چین تلاش میکند تا زبان ماندارین و آداب و رسوم فرهنگیاش را به آنسوی مرزها صادر کند که مؤسسههای کنفسیوسی رهبری این تلاش را به عهده دارند. این مؤسسهها برای دانشجویان و دانشآموزان و بازرگانان دورههای زبان چینی برگزار میکنند.
کنفرانسهای مربوط به چین، سخنرانیها، نمایشگاهها، نمایشهای ویدیویی و دیگر رخدادهای فرهنگی را برگزار میکنند و همچنین برای دانشجویان بورسیه تدارک میبینند و تبادلها آکادمیک انجام میدهند.
چین منابع گستردهای را به تأسیس این موسسهها اختصاص داده است. آنها در دانشگاه های جهانی فعالیت می کنند و توسط هانبان[= خن بن]، دفتر شورای بین المللی زبان چین، شاخه ای از وزارت آموزش چین، مدیریت می شوند.
هانبان معمولا مسئول تامین بودجهی این مؤسسات و تأمین معلم برای آنهاست. در حالی که دانشگاههای محلی زیرساختها و دسترسی به شبکه را ارائه میکنند. از سال ۲۰۰۴ هانبان نزدیک به ۵۰۰ مؤسسهی کنفوسیوسی در سراسر جهان راه اندازی کرده است.
به طور رسمی، مؤسسههای کنفوسیوسی به ترویج زبان چینی و فعالیتهای فرهنگی در بین دانشجویان و پژوهشگران مشغول هستند. با این حال، آنها هدف دیگری را نیز دنبال میکنند که برای منافع کشور چین ضروری است. لی چانگچون،یکی از اعضای دفتر سیاسی، این مؤسسهها را بخش مهمی از تشکیلات تبلیغاتی خارجی چین توصیف کرده است.
اگر نگوییم همه، اکثر نهادهای چینی که با همتایان خود در خارج از کشور تعامل دارند، با پیروی از دستورالعمل های رسمی یا غیر رسمی و اجتناب از اتخاذ مواضعی که ممکن است این دستورالعمل ها را نقض کند یا رژیم را به خطر بیندازد، به طور ناخواسته به اهداف چین خدمت می کنند. اصلا اهمیتی ندارد که این نهادها چقدر مستقل، جذاب یا ترغیبکننده به نظر برسند؛ همهی آنها مرتب و منظم در یک مسیر گام بر میدارند.
بنابراین، اگرچه مؤسسههای کنفوسیوسی از نظر جهتگیری بی ضرر به نظر می رسند، اما کنترل دولت جمهوری خلق چین بر کارکنان و برنامههای درسی این مؤسسهها را تضمین میکند که در نهایت مواضع چین در مورد اختلافات مرزی،اقلیتهای مذهبی و ... را به طور نامحسوس ارتقا میدهند.
در بیشتر موارد، موسسههای کنفوسیوسی در داخل دانشگاهها به عنوان یک ابتکار مشترک بین دانشگاه چینی و دانشگاه محلی کار میکنند. این روش منحصر به فرد فرق اصلی مؤسسههای کنفوسیوسی و دیگر مؤسسات فرهنگی سایر کشورهاست( مثل مؤسسهی اتحاد فرانسه یا موسسهی گوته آلمان).
به نظر میرسد این واقعیت که مؤسسههای کنفوسیوسی در محوطهی دانشگاههای خارجی قرار دارد، تمایز بین محدودهی دانشگاههای محلی را محو میکند و این نشان دهندهی تلاش جمهوری خلق چین برای نفوذ به دانشگاههای خارجی است.
دولت چین میخواهد این مؤسسهها را در قلب دانشگاههای خارجی قرار دهد تا بتواند مراکز قدرت نرمی برای تأثیرگذاشتن روی تأسیسات آکادمیک خارجی بسازد.
در ماه جولای ۲۰۲۰، هانبان، برای مقابله با برداشتهای منفی که از طراحیهایش وجود داشت نام خود را به مرکز وزارت آموزش برای همکاری و آموزش زبان تغییر داد.
هانبان یک سازمان جداگانه به نام بنیاد آموزش بینالمللی چین (CIEF) را که اکنون مؤسسههای کنفوسیوسی را تأمین مالی میکند، ایجاد کرد. این سازمان تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش چین است و توسط دولت چین پشتیبانی میشود.
عدم شفافیت در تراکنشهای مالی با دانشگاههای میزبان،انتشار تبلیغات و سانسور درون دانشگاهی و بحثهای مناقشه برانگیز حزب کمونیست چین، باعث بسته شدن این مؤسسات در سراسر جهان شده است.
حضور این مؤسسهها آزادی علمی دانشگاه را محدود میکنند و دانشجویان و استادان را به سمت سانسور مطالب مورد نظر خود سوق میدهند.
ادعای تند تر حاکی از این است که این مؤسسهها در پوشش آموزش زبان چینی و ترویج رخدادهای فرهنگی و پژوهشهای آکادمیک، با جمع آوری اطلاعات و ارتباط با سازمانهای جاسوسی، در راستای منافع چین قدم برمی دارند.
در سالهای اخیر، کانادا، دولتهای اروپایی و آمریکا ۱۱۳مؤسسه کنفوسیوسی را تعطیل کرده اند اگر چه آنها با اشکال و اسامی دیگری دوباره ظاهر شده اند.
در حالی که هیچ تعطیلی در آسیا صورت نگرفته است اما روند گسترش آنها در برخی از بخشهای منطقه علیه آنها تغییر کرده است.
در آمریکای جنوبی، آفریقا و خاورمیانه تعطیلی اتفاق نیفتاده است و مؤسسههای کنفوسیوسی جدیدی در این مناطق در حال افتتاح هستند. آخرین دادههای رسمی که وجود دارد میگویند تا پایان سال ۲۰۱۹، تعداد ۱۴۵ مؤسسه در ۱۶۲ کشور و منطقه وجود داشته است.
در آن سال، تعداد مؤسسهها برای اولین باز از زمان شروع برنامه در کشور کره در سال ۲۰۰۴ کاهش داشت. از سال ۲۰۲۳ دست کم ۱۲۹ دانشگاه، دو دولت و سه هیئت مدیرهی مدرسه در یازده کشور ارتباط خود را با این مؤسسات قطع خواهند کرد.
این اقدامات منجر به بسته شدن حداقل ۱۲۸ مؤسسه شده است. با این حال، حضور جهانی این مؤسسات در مقایسه با نهادهای ترویجزبان و فرهنگ قدیمیتر، خیلی چشمگیر است. لازم به ذکر است که چین قصد داشت تا سال ۲۰۲۰، هزار مؤسسه را راهاندازی کند اما این هدف محقق نشده است.
روند معکوس در موسسات کنفوسیوس در منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقا
در عوض، مؤسسات کنفوسیوسی حضور خود را در منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقا گسترش دادهاند. در سال ۲۰۰۶ اولین مؤسسهی کنفوسیوسی در خاورمیانه و شمال آفریقا در دانشگاه سنت جوزف بیروت تأسیس شد. آن زمان، تعداد آنها در این منطقه افزایش داشته و هیچ کدام با تعطیلی روبرو نشده است.
تا پایان جون ۲۰۲۳، تعداد ۲۳ مؤسسه در کشورهای مختلف از جمله مصر،(دو مؤسسه)،امارت متحدهی عربی،اسرائیل،اردن،مراکش(سه موسسه)،ترکیه(چهارموسسه)،تونس،موریتانی،ایران،فلسطین، بحرین و عربستان تأسیس شده است.
یک توضیح برای افتتاح این مؤسسهها در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا این است که نظر مثبتی در این منطقه نسبت به چین وجود دارد.
همانطور که بررسیهای اخیر مرکز تحقیقات «پیو» نشان داده است؛ در سال ۲۰۱۹، اکثر مردم منطقه دیدگاههای مثبتی نسبت به چین داشتند، در حالی که دیدگاههای نامطلوبی در مورد چین در آمریکا،کانادا، و بیشتر کشورهای اروپا و اقیانوسیه حاکم بود.
دیدگاههای مثبت مشهود در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از سطوح بالای سرمایهگذاری،تجارت و بودجه توسعه چین ناشی میشود.
در دسترس بودن کالاهای چینی با قیمت مقرون به صرفه، بورسیهی تحصیلی در چین و تهیه واکسن و سایر تجهیزات پزشکی در طول همهگیری کووید-۱۹ و همچنین تصور چین به عنوان کشوری که روبروی آمریکا ایستاده است باعث به وجود آمدن تلقی مثبت راجع به چین در این منطقه شده است. از طرفی این مؤسسهها تقاضا برای آموزش زبان چینی در منطقه را بر آورده میکنند و کیفیت آموزش در منطقه را بهبود میبخشند.
فهرست موسسه های کنفوسیوس در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا
تنشهای چین با کشورهای غربی به معنی تعطیل شدن تعداد بیشتری از این مؤسسات است؛ هرچند ناپدید شدن همهی آنها بعید است. به نظر میرسد آیندهی این مؤسسات در منطقهی منا رقم خواهد خورد.
چین به یک بازیگر مهم در خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل شده است. منافع آن فراتر از منابع سنتی انرژی است و ملاحظات اقتصادی، ژئوپلیتیکی و استراتژیک را در بر میگیرد. چین تفاهمنامههای زیادی را برای مشارکت استراتژیک و فعالیت اقتصادی با اکثر کشورهای حوزهی منا امضا کرده است.
این کشور همچنین روابط نزدیکی با سازمانهای منطقهای مختلف از جمله شورای همکاری خلیج فارس، مجمع همکاری چین و آفریقا، اتحادیهی مغرب عربی برقرار کرده است.
در آخر چین طرح قدرت نرم خود را در منطقه با ابتکارات بشردوستانه (کمکهای پزشکی در طول همهگیری کرونا، گردشگری، مراکز فرهنگی، جشنوارهها و کارگاههای آموزشی) ارتقا داده است.
این ابتکارات تلاشی برای ایجاد تصویری مثبت در منطقه و تشویق چین به عنوان یک قدرت مسئول و شریک قابل اعتماد است.
نقش چین در خاورمیانه و شمال آفریقا در همهی جنبهها از جمله روابط اقتصادی، دیپلماتیک، استراتژیک و نظامی افزایش یافته است. عنصر مهم این رابطه، دیپلماسی قدرت نرم بوده که ثابت می کند کاتالیزوری برای تعامل اقتصادی و سیاسی رو به رشد است.
چین دیپلماسی قدرت نرم را برای تقویت روابط دو جانبهی منطقهای با برجسته کردن جنبههای مذهبی،فرهنگی، زبانی و آشپزی دنبال میکند.
مؤسسههای کنفوسیوسی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نفوذ کرده و مورد استقبال قرار گرفتهاند آنها برای ارتقای تصویر مثبت از چین بسیار مهم اند اما تنها یکی از ابزارهای نفوذ چین تلقی می شوند.
*منبع: اندیشکده صهیونیستی بگین سادات/ خبر آنلاین- ترجمه: ماهان نوروزپور
https://www.asriran.com/fa/news/902053/%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%D9%86%D8%B1%D9%85-%DA%86%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88-%D8%A2%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%D8%A7-%D9%BE%DA%A9%D9%86-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B0-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D8%AF
نظر شما